کد خبر: ۶۹۴۲
۱۹۸۹ بازدید
۲۳ دیدگاه (۲۳ تایید شده)

تخت سلیمان همان شهر برزه آذربایجان است

۱۳۹۱/۶/۲۹
۲۲:۵۸

 

جغرافی نویسان عهد اسلامی از شهری به نام برزه در بین مراغه و سیسر (سنندج) یاد می کنند که آن به وضوح مطابق با تخت سلیمان می باشد ولی مستشرقین به سهو آن را با سقز (سوریگاش باستانی) مطابقت داده اند. چه نام برزه (بلند) به وضوح یادآور نامهای کهن ساروگ (سرِ اوج) و شیز والارانِ (شیز والا ران= شهر دارای دریاچۀ آب روان واقع در محل بلند) متعلق به این دژ کهن و باستانی می باشد. نام این شهر در شکل ظاهر خود با بردعه اران (پرتَوَ) مشابهت داشته و گاهی با آن مشتبه شده است.

نام شیز (شی زه) بدین هیئت به وضوح به معنی محل تراوش آب است و یا همانطوری که گفته میشود نام شیز معّرب نام پهلوی چیست (چیس یعنی کبود، شکلی از چاس سانسکریت) آن است که به آب نیلی رنگ دریاچه آن اطلاق می شده است. این جزء در نام اوستایی دریاچه کبودان (ارومیه) یعنی چیچست (چئایا چاست سانسکریت یعنی به رنگ کبود) هم دیده میشود. نام این دژ را بر پایه این نام در عهد اعراب همچنین شابرجاست (شیا ور چاست= محل دریاچه نیلگون) می نامیده اند که به تصحیف شابورخاست گفته اند.

از گفتار فردوسی در شاهنامه چنین بر می آید که در عهد فردوسی محل دستگیری افراسیاب (مادیای اسکیتی) را در اطراف این دریاچه شهر برزه (به تصحیف بردع) گمان می کردند. چون از عهد انوشیروان یا خسرو پرویز آتش آتشکده آذرگشنسب را نیز که در نزدیکی محل دستگیر شدن افراسیاب (= پر آسیب، مادیای اسکیتی) قرار داشته بدین دژ منتقل نموده بودند. علاوه بر این، اینجا (دژ کولومیان منابع آشوری) محل به قتل رسیدن سارگون دوم پادشاه معروف آشوری به دست فراسپ (ایشپاکای، اسپارگاپیتس) فرمانروای اسکیتان (سکائیان پادشاهی شمال دریای سیاه) بوده است. از این روی این دژ را به نام این پادشاه اسکیتی فراسپ (پُر اسب) یا فراداسپ (دارنده اسبان فراوان) می نامیدند. کتب پهلوی در این باب می گویند که زئنیگوی تازی (زنگیاب) از سرزمین اعراب به ایران آمده و با نگاهش کشتار میکرد به دست افراسیاب (منظور فراسپ) که در این زمان صاحب فرّ ایزدی بود، به قتل رسید. لذا مسلم به نظر می رسد که این دژ (گنجک افراسیاب کتب پهلوی) محل دستگیری افراسیاب (مادیای اسکیتی) نبوده است و این تصور بعداً پدید آمده است. محل دستگیری و قتل مادیای اسکیتی جنوب شهر مراغه بوده است آنجا قصر یا دخمه زیر زمینی مادیای اسکیتی اکنون به نام معبد مهری ورجوی خوانده میشود و به فاصله حدود ۱۰ کیلومتری جنوب شرقی محل آتشکده آذرگشنسب قدیمی (کائین گبه= آتش اسب پادشاهی) در شهر گزنک (جزنق) واقع شده است که مطابق شاهنامه، کیخسرو (کیاخسارو، هوخشتره) در هنگام دستگیر شدن مادیای اسکیتی در کنار دریاچه چیچست در این آتشکده به راز و نیاز پرداخته بود. همان آتشکده آذرگشنسب که کتاب پهلوی زادسپرم به صراحت در مورد آن می گوید بین دریاچه چیچست و کوه سهند واقع شده است.

شهر مراغه در عهد باستان به نام مارگیانه نامیده میشده است چه بطلمیوس نام دریاچه ارومیه به نام این شهر چنین خوانده است. این نام را می توان می توان چنین معنی کرد: مار گیه انه که به معنی محل کشندگان و جنگجویان است. لذا این معنی به وضوح در مورد آن صدق می کنند چه اولاً نام شهرک محل آتشکده آذرگشنسب شهر گزنک (یعنی محل منسوب به جنگاوران) در هشت کیلومتری شرق جنوب شرقی شهر مراغه قرار داشته است. ثانیاً نام این شهر در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران به عنوان شهر زادگاهی زرتشت، آموی (اَمَ اوی، منسوب به نیرومندان) یا آمول (اَمَ ئول= شهر منسوب به نیرومندان) آمده و ساختۀ زندک پر مرگ معرفی است که این هر دو معنی اشاره است به همان معنی مارگیانه یعنی محل جنگاوران. نام این شهر در رابطه با نام کهن شهر بناب (اردی هرو= پی آب رودخانه) به صورت افراهروذ آمده است که به معنی شهر واقع در بالای رودخانه است.

در کتب پهلوی دو شهرک یا قصبه در اطراف مراغه زادگاه زرتشت به شمار رفته اند یکی روستای واقع در پیچ رود دارجه (مغانجیق= جایگاه مغان) دیگری شهرک هراک (= محل نگهبانی،هرای، اراک، رک) که نامش بر روی روستای هرق زنده مانده است. اخیراً پایه و اثر بنای عظیم دژ این شهرک توسط روستائیان بر تپه طاقدیسی مطول همین روستای هرق کشف شده است که گمان می برند حصار دفاعی بزرگ شرق شهر مراغه بوده است. وندیداد پهلوی به صراحت از شهر رک (هراک، محل ارگ) در آذربایجان به عنوان شهر زادگاهی زرتشت سخن می راند و آن را متمایز از رغه سمت تهران می داند. کولسره (کوره سره) شهرک بازارگاهی دام بین مراغه و میانه که محل آن را نتوانسته اند تعیین کنند، هم اکنون قراغاج نامیده میشود و بازار دامهایش همچنان برقرار است.

لذا مطالب مربوط به شهر برزه و مراغه از نویسنده: محمد حسن گنجی و عباس زریاب خویی در دایرة المعارف بزرگ اسلامی و همین طور یادداشتهای گذشته خودم این در این باب، نیاز به بازبینی و اصلاح دارند که در اینجا همین مطالب لازم الاصلاح از این دایرة المعارف را که در باره شهر مراغه و برزۀ آذربایجان تحت عنوان آذربایجان ذکر شده است، به عینه نقل می کنیم:

"...در میان شهرهای مذکور تنها مراغه نام عربی دارد (سَلَق گرچه عربی است، به معنی گردنه است و ظاهراً نام خاصی نیست) و از نام عربی آن شاید چنین استنباط شود که این شهر در زمان اسلام بنا شده است، اما بلاذری تصریح می کند که مراغه «افراز روذ» یا «افراه روذ» نامیده می شد. در آنجا سرگین زیاد بود و اسبان مروان بن محمد اموی حاکم ارمنستان و آذربایجان به هنگام بازگشت از جنگ «موقان» و «گیلان» در آنجا خوابیدند و غلتیدند و از این رو قریه مذکور «قریة المراغه» یعنی قریه ای که محل غلتیدن اسبان است نامیده شد و بعد مردم کلمه «قریه» را انداختند و گفتند «مراغه». مردم آنجا آن محل را به مروان «الجاء» کردند (یعنی برای آنکه از دست دزدان و راهزنان و متعدیان در امان باشند، آنجا را در پناه او قرار دادند) و او آنا را ساخت و نمایندگان او با مردم انس گرفتند و دل ایشان را به دست آوردند و مردم برای آنکه در پناه قدرت ایشان باشند (لِلتّعزُّز) در آنجا زیاد شدند و آنجا را آباد ساختند. بعد آن محل [در زمان بنی عباس ] با جاهای دیگر از املاک بنی امیه گرفته شد و جزو املاک یکی از دختران رشید در آمد... (ص ۳۳۷).

اکنون به تفسیر گفتار بلاذری می پردازیم. او می گوید: در آنجا سرگین زیاد بود و آنجا را «افراه رود» می گفتند. در اینجا پیشنهاد مینورسکی در مقاله «جنگهای روم و بیزانس در آذربایجان» (ص ۱۰۴ به بعد) در تعیین محل مراغه و انطباق آن با «فرا آته ـ وِرا» و «فرا ـ دِه اسپه»، پایتخت پادشاه آتروپاتنه یا آذربایجان در زمان آنتوان، معقول می نماید و من می توانم برای آن دلایل بیش تری اقامه کنم: علاوه بر اینکه «افراه رود» ممکن است تحریفی از «فرا اته» باشد، مساله «فرا ـ ده ـ اسپه» یعنی «تولید کننده اسپان» جلب نظر می کند. این محل چنانکه از نامش پیداست برای تربیت اسب و چراگاه ستوران بسیار مناسب بوده و به همین جهت به نام «فرا ـ ده ـ اسپه» خوانده شده بوده است. قول بلاذری که در آنجا «سرگین زیاد بود» نیز مؤید این معنی است. اما اطراف مراغه در زمانهای متأخر نیز محل «ایلخی» و جایگاه پرورش اسب بوده است. پس تقریباً جای تردید نمی ماند که مراغه در محل افراه رود = فرا اته = فراده اسپه بنا شده است و مردم آن که از زمان امویان بر جان و مال و ملک خود بیمناک بوده اند، املاک خود را به ناجار به مروان امیر اموی داده اند و خود را کارگر و کشاورز او ساخته اند. نمایندگان او مردم دیگر را که پراکنده شده بودند، دوباره در آنجا جمع کردند و شهر رونق قدیمی خود را با نام جدید عربی «مراغه» باز یافت. استرابن برای اتروپاتنه دو پایتخت ذکر کرده است که یکی «فراده اسپه» بوده است. مارکوارت و راولینسون (مارکوارت، ۱۰۸) فراده اسپه را با شیز و تخت سلیمان کنونی (چشمه جوشان در میان کوههای جنوب غربی آذربایجان، نزدیک تکاب) یکی دانسته اند. چنانکه باز هم اشاره خواهیم کرد موقعیت این چشمه جوشان و آتشکده و کاخ آن به هیچ وجه برای شهر بودن مناسب نیست تا چه رسد به پایتخت بودن. آنجا برای پرورش اسب هم هیچ مناسب نیست و بنابراین فراده اسپه پایتخت قدیمی آذربایجان همین محل کنونی مراغه بوده است. مقدسی (ص ۱۸۱) و جغرافی نویسان دیگر گفته اند که مراغه در قدیم الایام اردوگاه (مُعَسْکَر) و «دارالاماره» بوده است. «قدیم الایام» زمان پیش از اسلام را می رساند و مقصود از آن قرون ۱، ۲ و ۳ق/۷، ۸ و ۹م نیست. یوسف بن ابی الساج هم که در اوایل قرن ۴ق/۱۰م والی ارمنستان و آذربایجان بود ظاهراً مقرّش اردبیل بوده است. دلیل دیگر اینکه یاقوت در وجه تسمیه «میانج» می گوید: «برای آنکه در میان راه ]اردبیل[ به مراغه بوده است» (۴/۷۰۸). اصطخری نیز می گوید که از اردبیل تا مراغه ۴۰ فرسخ است و از اردبیل تا میانه ۲۰ فرسخ (ص ۱۹۴). پس میانه در وسط راه و میان اردبیل و مراغه بوده است و از این رو به آن «میانج» گفته اند. میانه شهری قدیمی بوده است و اگر مراغه شهری جدید الاحداث بوده است نمی توان گفت که شهری را به جهت واقع بودن میان یک محل معتبر (اردبیل) و یک محل ناشناخته (مراغه) «میانه» خوانده اند. پس مراغه همان فرا اته یا فراده اسپه یکی از دو پایتخت قدیمی آذربایجان بوده است و میانه را به جهت واقع شدن در میان این دو شهر به این نام خواند ه اند. موقعیت مراغه ایجاب کرد که در زمان هارون نیز لشکرگاه شود و در قیام بابک خرم دین از مواضع مهم نظامی برای مدد رساندن به افشین گردد. در نزدیکی میانه شهر «خونَجْ» قرار داشت که به گفته مسکویه «اول حد آذربایجان از ناحیه ری بوده است» (۵/۴۰۰، حوادث سال ۳۲۶ق). در خونَج پاسگاهی (مَرْصَد) بود برای گرفتن گمرک از صادرات آذربایجان به ری. مقاطعه یا «کنترات» این پاسگاه گمرک در سال به ۰۰۰،۱۰۰ درهم تا ۰۰۰،۰۰۰،۱ درهم می رسید. به گفته ابن حوقل نظیر چنین پاسگاه گمرکی و اموالی که از آن می گذشت در دنیا مانند نداشت (ص ۳۵۳).

به گفته بلاذری اردبیل به هنگام فتوح اسلامی «مدینه» یعنی شهر بزرگ و مرکز آذربایجان بوده است و «مرزبان» «آذربایجان» در آنجا می نشست و گرفتن مالیات آذربایجان برعهده او بود (ص ۳۳۳). اردبیل در نوشته های نویسندگانی ارمنی «ارتاویت» است (تعلیقات مینورسکی بر سفرنامه ابودلف).

در صلح میان مرزبان آذربایجان و سردار عرب از «اکراد بلاشگان و سبلان و ساترودان (یا میان رودان) سخن رفته است. در کتیبه کعبه زردشت چنانکه گذشت «بلاسگان» آمده است و به گفته ابن خرداذبه در فهرست شاهانِ اردشیر نام «بلاشکان شاه» (در اصل: براشکان شاه) آمده است (ص ۱۷). به نقل یاقوت (ذیل رَسّ) از ابودلف مِسْعَربن مُهَلْهِل نهر رسّ (ارس) به «صحرای بلاسجان» می رود و این صحرا طولش از برزند تا بَرْذَعه (واقع در ارّان) است (۲/۷۸۰). اما عبارت «و هی الی شاطی البحر» (این صحرا تا کرانه دریا) که در عبارت ابودلف آمده گنگ است، زیرا اگر طول بلاشگان از برزند تا بردعه باشد، هیچکدام از این دو در کرانه دریا نیستند، مگر اینکه گفته شود کرانه دریا قسمت شرقی و خط برزند تا بردعه حد غربی بلاشگان باشد. ابودلف وَرْثان و بیلقان را نیز از بلاشگان می شمارد و می گوید در این دشت ۰۰۰،۵ قریه وجود دارد که بیشتر آنها ویران است، ولی دیوارها و ساختمانها پابرجاست (یاقوت، ۲/۷۸۰). «اکراد بلاشگان» به جهت چراگاههای این دشت و مناسب بودن آن برای زندگانی شبانی و تربیت اغنام و احشام در آنجا سکنی کرده بودند. وجود اکراد در این دشت از جای دیگر نیز تأیید می شود و آن وجود دروازه ای بوده است در بَرْدَعه به نام «باب الاکراد» (یاقوت، ذیل بَرْذَعه)، و اگر بردعه در کنار دشت بلاشگان قرار داشته این دروازه بایست به سمت آن بوده باشد. یاقوت گفته بردعه در اقصای آذربایجان است (۱/۵۵۸) و ابن الفقیه آن را واقع در ارّان و آخر حد آذربایجان دانسته است (ص ۲۸۵). باید در اینجا اضافه کنم که نام پادشاه بلاشگان در منابع ارمنی آمده است (مارکوارت، ۱۲۰). ساترودان یا میان رودان اکنون برای نویسنده این مقاله معلوم نیست.

وَرْثان به گفته ابن خرداذبه آخرین «عمل» آذربایجان بوده و از بَرْزند تا بلاشگان و ورثان ۱۲ فرسخ بوده است (ص ۱۲۱). پس به گفته ابن خرداذبه و تأیید منابع قدیم تر بلاشگان جزء آذربایجان نبوده است، اما در قرنهای ۴ و ۵ ق/۱۰ و ۱۱م تا زمان یاقوت براثر تسلط مسلمانان بر سراسر آذربایجان و ارّان و اسلام آوردن اهالی جغرافی نویسان حدود ارّان و آذربایجان را گم کردند و از این رو گاهی حد آذربایجان را تا قسمتهای خیلی شمالی تر رود ارس بالا برده اند. وَرْثان به گفته بلاذری ابتدا پادگانی نظامی (منظره، در روایتی) یا پلی (قنطره، در روایتی دیگر) بوده است و مروان بن محمد اموی در آن بناهایی ساخت و گرد آن بارویی بست (ص ۳۳۷). پادگان نظامی بودن آن، «مرز» بودن آن را تأیید می کند. به گفته ابن حوقل رودخانه ارس بر درِ «وَرْثان» دو شاخه می شد: شاخه ای به سوی رود کُر می رفت و شاخه ای به سوی دریای طبرستان (ص ۳۴۵). این معنی، «قنطره» یا پل بودن ورثان را تأیید می کند. وَرْثان را ارمنیان «وردانه کَرْت» می خواندند (مارکوارت، ۱۱۱ که به معنی «ساخته وَرْثان یا وارتان» است.

سیسَرْ که در جنوب غربی آذربایجان بوده است با سِنَه (سنندج) واقع در کردستان امروز تطبیق می شود (پاولی، ذیل «الینزه»؛ مارکوارت، ۱۱۱) و آن را «سیسر صد خانیه» (صد خانیک) می گفتند یعنی دارای ۳۰ سر و ۱۰۰ چشمه. شاید این «صد چشمه» با کوههای «چهل چشمه» کردستان امروز یکی باشد که بعضی از شعب رود قزل اوزن در آن جریان دارد. به گفته بلاذری سیسر چراگاه چارپایان کردان و دیگران بود. این ناحیه که حد آذربایجان و دینور و همدان بود [در زمان مهدی عباسی] پناهگاه راهزنان شد. مهدی فرمان داد تا در آن موضع شهری بنا کنند که پناهگاه و «حصن» در برابر دزدان باشد. عاملان مهدی شهر سیسر را ساختند و به دور آن بارویی کشیدند و مردم را در آن جای دادند و رستاق «مای بَهْرَج» [در اصل: ماینهرج] را از دینور و رستاق «جوذمه» را از آذربایجان از کوره بَرْزه و رستاقِ (در اصل «رسطف!») خانیجر را به آن پیوستند و از جمع این رستاقها «کوره » ای پدید آمد و مالیات آن به سیسر تعلق گرفت (ص ۳۱۸). مای بَهْرَج «ماذْپَهْرگ» است یعنی دیدبان ماد. از این نام دانسته می شود که اینجا آغاز ناحیه وسیع ماد بوده است. خانیجر به معنی کوهِ چشمه (خانی = چشمه و جریاگر = کوه) و یکی از کوههای کردستان بوده است. این «کوره» اساس پیدایش کردستان امروزی ایران است و معلوم می شود که قسمتی از آن یعنی رستاق جوذمه از آذربایجان بوده است. از محل کنونی جوذمه من اطلاعی ندارم.

برزه بر سر راه مراغه به سیسر بوده است و فاصله میان آن و مراغه را ۱۵ فرسخ نوشته اند (ابن خرداذبه، ۱۲۱). پس باید همچنانکه مینورسکی در مقاله مذکور حدس زده است، محل برزه را در سَقِّز کنونی جستجو کرد. به گفته جغرافی نویسان قرن ۴ق/۱۰م در میان مراغه و برزه شهر سابُرْخاست قرار داشت. محل آن را می توان با میاندوآب کنونی تطبیق کرد. مینورسکی در مقاله مذکور (ص ۱۰۷) با توجه به صور مُحَّرف این نام در کتب جغرافیایی احتمال می دهد که همان «بئر الجاست» باشد که در طبری (اول /۶۱۶) به صورت «بئرالجاسف» ذکر شده است. برزه دیگری در احسن التقاسیم ذکر شده است (ص ۳۸۲) که با برزه مذکور ارتباطی ندارد. بلاذری برزه (یعنی ناحیه واقع میان مراغه و سیسر) را «کوره» خوانده است (ص ۳۳۸) و کوره بنابر تعریف یاقوت شامل چند قریه است که قصبه یا شهری در مرکز آن باشد (۱/۳۹). پس از فتح اسلام در این کوره قبیله «اَوْد» از قبایل عربستان جنوبی ساکن شدند و مردی از ایشان مردم را در قصبه آن جمع کرد و حصنی به دور آن کشید. بلاذری می گوید در ۲۳۹ق/۸۵۳م برخلاف میل اودی، مالکِ این قصبه، منبری در آنجا گذاشتند (ص ۳۳۸). شاید علت مخالفت آن بوده است که در صورت داشتن منبر آن محل تبدیل به شهر بزرگ می شده و در این صورت والی آن می بایست از سوی خلیفه یا گماشته او تعیین شود، در صورتی که در ده یا شهر کوچک مالک آن خود می توانست حاکم آن هم باشد.

کولسره یا کورسره میان مراغه و سراب بوده است (ابن خرداذبه، ۱۲۰). از مراغه تا کولسره ۱۰ فرسخ و از آنجا تا سراه (سراب) ۱۰ فرسخ و از آنجا تا «نیر» ۵ فرسخ و از آنجا تا اردبیل ۵ فرسخ بوده است (ابن خرداذبه، همانجا). به گفته ابن حوقل کولسره قصری با بارویی بزرگ بود و ساحَت و رستاقی پهناور داشته است (ص ۳۵۱، ۳۵۲) و در آنجا در سر هر ماه قمری بازاری تشکیل می شد که انواع کالاها و امتعه بازرگانی در آن عرضه می گردید و در آن از ۰۰۰،۱۰۰ تا ۰۰۰،۰۰۰،۱ گوسفند فروخته می شد. موضع کولسره اکنون شناخته نیست و شاید با هشترود کنونی یا موضعی نزدیک به آن منطبق شود. از گفته ابن حوقل استنباط می شود که کولسره شهر نبوده و بازارگاه چادرنشینان و دامداران کوههای سهند و سبلان بوده و از آنجا به شهرهای مرکزی و غربی ایران گوسفند و دام صادر می شده است. به طور کلی آنچه در ابن حوقل و اصطخری و حتی ابن خرداذبه درباره تعیین مسافات میان کولسره و مراغه و اردبیل آمده مشکوک است و محتاج تأمل بیشتری. شاید قول ابن حوقل که کولسره میان اردبیل و سراب است به واقعیت نزدیکتر باشد که در این صورت البته نمی توان آن را با هشترود منطبق کرد. به گفته ابن خرداذبه از اردبیل تا موقان ۱۰ فرسخ بوده است (ص ۱۲۰). این موقان چسبیده به سرزمین گیلان بوده است، زیرا به گفته بلاذری حُذَیفه بن الیمان پس از فتح آذربایجان به سرزمین «موقان و جیلان» تاخت (ص ۳۳۴، ۳۳۷) و نیز به گفته همو عبدالله بن شِبْل احمسی در ۲۵ق/۶۴۶م بر اهل «موقان و ببر و طیلسان» تاخت (همو، ۳۳۵). همین واقعه را طبری در حوادث ۲۴ق/۶۴۵م نقل کرده است و بجای عبدالله بن شبل «عبدالله بن شُبَیل» آورده است...."

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۱/۷/۳ ۱۳:۱۸
از قديم هم ما تْرك بوديم و ترك آزربايجان ميمانيم.
۹۱/۷/۱ ۰۸:۰۰
در این مطالب به میانه اشاره شده است :
کولسره (کوره سره) شهرک بازارگاهی دام بین مراغه و [b]میانه [/b]که محل آن را نتوانسته اند تعیین کنند، هم اکنون [b]قراغاج[/b] نامیده میشود و بازار دامهایش همچنان برقرار است.
دلیل دیگر اینکه یاقوت در وجه تسمیه [b]«میانج»[/b] می گوید: «برای آنکه در میان راه ]اردبیل[ به مراغه بوده است» (۴/۷۰۸). اصطخری نیز می گوید که از اردبیل تا مراغه ۴۰ فرسخ است و از اردبیل تا میانه ۲۰ فرسخ (ص ۱۹۴). پس [b]میانه[/b] در وسط راه و میان اردبیل و مراغه بوده است و از این رو به آن [b]«میانج»[/b] گفته اند. [b]میانه[/b] شهری قدیمی بوده است و اگر مراغه شهری جدید الاحداث بوده است نمی توان گفت که شهری را به جهت واقع بودن میان یک محل معتبر (اردبیل) و یک محل ناشناخته (مراغه) [b]«میانه»[/b] خوانده اند. پس مراغه همان فرا اته یا فراده اسپه یکی از دو پایتخت قدیمی آذربایجان بوده است و [b]میانه[/b] را به جهت واقع شدن در میان این دو شهر به این نام خواند ه اند. موقعیت مراغه ایجاب کرد که در زمان هارون نیز لشکرگاه شود و در قیام بابک خرم دین از مواضع مهم نظامی برای مدد رساندن به افشین گردد. [b]در نزدیکی میانه شهر «خونَجْ» قرار داشت [/b]که به گفته مسکویه «اول حد آذربایجان از ناحیه ری بوده است» (۵/۴۰۰، حوادث سال ۳۲۶ق). در [b]خونَج[/b] پاسگاهی (مَرْصَد) بود برای گرفتن گمرک از صادرات آذربایجان به ری. مقاطعه یا «کنترات» این پاسگاه گمرک در سال به ۰۰۰،۱۰۰ درهم تا ۰۰۰،۰۰۰،۱ درهم می رسید. به گفته ابن حوقل نظیر چنین پاسگاه گمرکی و اموالی که از آن می گذشت در دنیا مانند نداشت (ص ۳۵۳)
۹۱/۷/۱ ۰۷:۵۶
آفرین بر ذکاوت جناب محمد صادق نائبی
هر مطلبی را که ارسال می کنم یک سری کدها و مفهومات پنهان شده در دل مطلب وجود دارد که کمتر کاربری به آنها پی می برند در حالی که متاسفانه عده ای از کاربران فکر می کنند که مطلب ارسال شده من بی ربط می باشد .
در مطلب ((استاندار اردبیل پروژه راه آهن میانه به اردبیل را پیگیری کند))جناب رزمنده ذکاوت خوبی از خود نشان داده اند .
۹۱/۶/۳۱ ۰۹:۱۷
[quote name="احسان مشايخي"]
قطعاً به اندازه شما فعالان سايبري 18 تا 20 ساله كه در جلسه نماينده اول حضور داشتيد تاثير گذار نيستند![/quote]
میشه چند نمونه از این 18 تا 20 ساله ها رو اسم ببری تا ما هم بشناسیم؟ حداقل سه مورد بگو اگه چنین چیزی صحت داره!
۹۱/۶/۳۰ ۱۹:۱۶
[quote name="انتقاد"][b]با این اوصاف در آینده مدعی خواهند شد که تخت جمشیبد را از میانه به شیرازجابجا کرده اند و برده اند
[/b][/quote]

صد رحمت به مهندس دیل آجی !
۹۱/۶/۳۰ ۱۵:۳۱
[list][*]مقاله فوق بسیار خلاصه و برگرفته از دهها مرجع قدیمی است. سابقاً این اطلاعات را از روی حدود و صغور مذکور در مراجع جغرافیایی بلدان به دست آورده بودم اما هیچ یک به میانه مرتبط نمی شد.
در مورد نوشته های فوق تعصب کورکورانه یا تقلید کورکورانه از پارسی گرایی باعث انحراف در کشف حقایق می شود. به نوشتار فوق مجدداً عنایت بکنید: تمام وجوه تسمیه و تعابیر و معانی با تکیه بر فارسی بودن کلمات است درحالیکه منطقه آذربایجان هرگز در تاریخ فارسی زبان نبوده است حتی الآن که 200 سال یکه تازی نوشتار رسمی فارسی را می بینیم باز حتی یک و فقط یک نفر در این منطقه فارسی زبان (به معنای فراموشی ترکی) نشده است.[/list]
۹۱/۶/۳۰ ۱۴:۰۳
[b]با این اوصاف در آینده مدعی خواهند شد که تخت جمشیبد را از میانه به شیرازجابجا کرده اند و برده اند
دلخوش از آنید که حج می روید
غافل از آنید که کج می روید
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ….
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم …
برای اینکه نگذارم بیایند … !!
[/b]
۹۱/۶/۳۰ ۱۳:۲۸
جناب باشناس 3.5 ساله بعد معلوم می شود که چه کسی روی زمین خواهد ماند
۹۱/۶/۳۰ ۱۳:۲۵
باز هم نظرات و موضع خبر همخوانی ندارد .بازهم بر سر هیچ و پوچ دعواست .
جناب کشور ایران چرا به ابهامات پاسخ نمی دهید ؟
صدای میانه ایمیل این اکانت را در اختیار کاربران قرار دهد تا اختلافشان را بین خوذشان حل کنند .
با این کار کسانی که که علاقمند به مطالب وی هستند نیز می توانند بیشتر از مطالب او استفاده کنند چرا ایمیلش را در اختیار کاربران قرار نمی دهید ؟ این ماجرا کسل کننده شده است .
۹۱/۶/۳۰ ۱۳:۰۹
تخت سلیمان و میانه :o
کیف احوال :lol:
۹۱/۶/۳۰ ۱۲:۴۱
شنیده هایم با این نوشته ها هم خوانی ندارد . یکبار دوتا پدربزگ هایم در مورد شهر خونج بحث کردند یکی گفت شهر خونج در اطراف قوی چای است وآتش گرفته است و به شهر سوخته معروف است . پدر بزرگ دیگرم می گفت شهر خونج در اطراف ترک است و زلزله شده است و زمین دهان باز کرده است و شهر را بلعیده است .
۹۱/۶/۳۰ ۱۲:۱۸
جناب **با شناس !** من شما امثال شما را خوب می شناسم عفت کلام داشته باشید بگذار من هم عفت کلامم را حفظ کنم .
این شما بودید که آقای ... را با ... تان از فرش به عرش بردید و هوایی شد و او دوست نداشت و ندارد در زمین قدم بزند ، یادتان رفته است ؟ به وضعیت شهرمان نگاه کنید
۹۱/۶/۳۰ ۱۲:۱۷
منظور و هدف شما از انتشار این مطلب چیه ؟ می خواهید بگویید تخت سلیمان در میانه است؟ یا هدف و منظور دیگری دارید ؟
۹۱/۶/۳۰ ۱۱:۴۹
در رابطه با کشور ایران
من نه مثل شما و نه مثل سایر کاربران از حامیان وسینه چاکان نمایندگان فعلی نیستم و از حامیان و سینه چاکان نمایندگان گذشته نیز نیستم .
آقای مشایخی در جائی گفته اند که: بخاطر ضربه اي كه بخاطر اطلاعات ارائه شده كشور ايران در مورد ... خورده ايد سرگيجه تشريف داريد!
هر اطلاعات و سخنی نباید رسانه ای شود ، هر اطلاعات و سخنی نباید در شهر دهان به دهان بچرخد ، ما در شرایط حساسی هستیم ،شرایط را باید درک کرد . طبق تحقیق و پیگیری های من ، اطلاعات و سخنانی که دهان به دهان در گذشته در شهر می چرخید و برخی قضایای دیگر با کاربر شما در ارتباط است هرچند که که اطلاعات این کاربردرست از آب در آمد ولی تنشها و جنجال ها و ایجاد نا امیدی که در شهر به وجود آمد جبران ناپذیر بود. اگر یک سخن هر چند که درست باشد و در شهر تنش و جنجال به پا کند حرام است . باید اطلاعاتی که باعث همدلی مردم می شود را ارائه کرد از نفودت برای همدلی مردم استفاده کن . نمی دانم به کجا وابسته ای ؟ چگونه این اطلاعات اخبار در دستت قرار می گیرد ؟ خواهش می کنم از این به بعد در مورد اطلاعات خاص از طریق قوه قضائیه اقدام کنید و تفرقه ها را همه گیر نکنید نیازی نیست که همه مردم بدانند چه خبر است با این کار باعث افزایش ناهنجاری بین مردم میانه می شوید .
از مسئولین صدای میانه خواهشمندم که جلوی فعالیت افسار گسیخته این کاربر را بگیرند تا شاهد کاهش تنش ها و جنجال ها باشیم .
۹۱/۶/۳۰ ۱۱:۴۷
حاضرم شرط ببندم که حتی یک نفر این مطلب را از اول تا آخر نخوانده است مطلب بلندی است و هم اینکه تاریخی و تخیلی است و به درد نخور است
۹۱/۶/۳۰ ۱۰:۵۰
آقاي ناشناس بخدا آقاي ... با پشتيباني كودنهاي احساساتي مثل شما در دوره بعد زمين خواهد ماند.
۹۱/۶/۳۰ ۱۰:۳۳
[quote name="ناشناس"]افرادی هستند که به خوبی و باهویت واقعی خود در فضای سایبری میانه فعالیت صادقانه ای دارند و مطالب را تحلیل و آنالیز می کنند و خبرهای بسیار خوبی تهیه می کنند ولی متاسفانه اخبارشان مجوز انتشار نمی یابد در حالی که شاهد فعالیت فردی معلوم الحال و بی هویتی را می بینیم که مطالب نامربوطش همیشه جنجال و تنش ودرگیری و تخریب و.. و یا موجب منحرف شدن اذهان عمومی شده است .
ابن کاربر *کشور ایران* معلوم نیست که به کجا وابسته است و سیاست سوءاستفاده را در پیش گرفته است و اهداف او تخریب منتخب اول مردم و دولت است و همواره بی خود و بی جهت این زحمت کشان را زیر سوال برده است .
تمامی فعالیتهای این کاربر را در سایت صدای میانه زیر نظر داریم ، برای ما ثابت شده که این فرد در ادرات و شرکتها و... نفوذ دارد و از نفوذش سوءاستفاده کرده و می کند و برای هر فرد مشخص است که هر اطلاعاتی نباید رسانه ای شود او در انتخابات و فولاد و... ردپایی از خود به جای گذاشته است و باعث ایجاد جنجال و تنش شده است . ما دیر یا زود به هویت این کاربر پی خواهیم برد و او را رسوای کشور خواهیم کرد
حامیان این کاربر به اندازه انگشتان یک دست نیستند و آنها را می دانیم که چه کسانی هستند
صدای میانه تا دیر نشده به خود بیایید بار دیگر از کاربران و مسئولین صدای میانه تقاضا داریم :
1- هویت این فرد باید برای همه مشخص کنید اصلا" معنا ندارد که اعضای یک سایت خبری ناشناس باشند شما چنیین موردی را سراغ دارید ؟ (هویت نظر دهنده وهویت اعضای سایت جداست )
در غیر این صورت :
2- این کاربر برای همیشه ممنوع الفعالیت کنید
به وحدت از ته دلتان اعتقاد داشته باشید ، بیایید وحدت را در دلها ایجاد کنید و برای همیشه این مسئله کش دار را خاتمه بدهید . ما وادار نکنید که طور دیگری با شماها برخورد کنیم .[/quote]
نه كه خودت خيلي باهويتي
۹۱/۶/۳۰ ۱۰:۲۳
افرادی هستند که به خوبی و باهویت واقعی خود در فضای سایبری میانه فعالیت صادقانه ای دارند و مطالب را تحلیل و آنالیز می کنند و خبرهای بسیار خوبی تهیه می کنند ولی متاسفانه اخبارشان مجوز انتشار نمی یابد در حالی که شاهد فعالیت فردی معلوم الحال و بی هویتی را می بینیم که مطالب نامربوطش همیشه جنجال و تنش ودرگیری و تخریب و.. و یا موجب منحرف شدن اذهان عمومی شده است .
ابن کاربر *کشور ایران* معلوم نیست که به کجا وابسته است و سیاست سوءاستفاده را در پیش گرفته است و اهداف او تخریب منتخب اول مردم و دولت است و همواره بی خود و بی جهت این زحمت کشان را زیر سوال برده است .
تمامی فعالیتهای این کاربر را در سایت صدای میانه زیر نظر داریم ، برای ما ثابت شده که این فرد در ادرات و شرکتها و... نفوذ دارد و از نفوذش سوءاستفاده کرده و می کند و برای هر فرد مشخص است که هر اطلاعاتی نباید رسانه ای شود او در انتخابات و فولاد و... ردپایی از خود به جای گذاشته است و باعث ایجاد جنجال و تنش شده است . ما دیر یا زود به هویت این کاربر پی خواهیم برد و او را رسوای کشور خواهیم کرد
حامیان این کاربر به اندازه انگشتان یک دست نیستند و آنها را می دانیم که چه کسانی هستند
صدای میانه تا دیر نشده به خود بیایید بار دیگر از کاربران و مسئولین صدای میانه تقاضا داریم :
1- هویت این فرد باید برای همه مشخص کنید اصلا" معنا ندارد که اعضای یک سایت خبری ناشناس باشند شما چنیین موردی را سراغ دارید ؟ (هویت نظر دهنده وهویت اعضای سایت جداست )
در غیر این صورت :
2- این کاربر برای همیشه ممنوع الفعالیت کنید
به وحدت از ته دلتان اعتقاد داشته باشید ، بیایید وحدت را در دلها ایجاد کنید و برای همیشه این مسئله کش دار را خاتمه بدهید . ما وادار نکنید که طور دیگری با شماها برخورد کنیم .
۹۱/۶/۳۰ ۱۰:۲۲
آقای مشایخی ، تاثیرگذار بودن در فضای سایبری به سن و سال نیست چه بسا که در شهرمان 30 و 40 ساله هستند و در فضای سایبری فعالیت می کنند ولی تاثیر گذار نیستند .
۹۱/۶/۳۰ ۰۹:۱۰
تخت سلیمان ، شهر بزره ، سیسر و...ارتباط موضوعی با شهرستان میانه ندارد اینها را مطرح می کنند که افکار منحرف شود و خدمات وفعالیت دولت و منتخب اول مردم را نا چیز جلوه دهند
۹۱/۶/۳۰ ۰۶:۴۱
[quote name="فعالان تاثیر گذار سایبری میانه"][b]صدای میانه و این کاربر فکر می کنند که چقدر در فضای سایبری میانه تاثیر گذارند ؟
در این سایت هر خبر نامربوطی به راحتی انتشار می یابد و اذهان عمومی را منحرف می کنند.[/b][/quote]
قطعاً به اندازه شما فعالان سايبري 18 تا 20 ساله كه در جلسه نماينده اول حضور داشتيد تاثير گذار نيستند!
۹۱/۶/۳۰ ۰۴:۳۷
[b]صدای میانه و این کاربر فکر می کنند که چقدر در فضای سایبری میانه تاثیر گذارند ؟
در این سایت هر خبر نامربوطی به راحتی انتشار می یابد و اذهان عمومی را منحرف می کنند.[/b]
۹۱/۶/۳۰ ۰۳:۵۳
چه ربطی به میانه داشت ؟

اخبار روز